حمید رضا علیمی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»»

سلام:

امشب دوباره شب احیا است.دوباره برم بگم؟؟؟؟ دوباره حرفهای تکراریم را بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اگه یه روز ببینمت سر روی زانوت میزارم              اگه زبونم وا بشه فقط میگم دوست دارم

باز دیووانه شدم زنجیر کو.............................................................................

دوستان ببخشید اگه حرف های من ناراحتتون میکنه به خدا شرمندم.

خیلی ها با من همدردند اما روشون نمیشه حرفاشونو بزنن .بین این همه دیوونه ترینشون منم.

اما بهتون بگم من اصلا دوست ندارم دل کسی از حرفای بی ارزشم بشکنه مخصوصا دل حمید.

حرفهای منو به عنوان حرفهای یه دیوونه حساب کنید.

دوست عزیزم آقا یا خانم"دوست" جواب شما:

تو پست قبل نوشتم که حتی خودمم نمیدونم این جوون ?? یا ?? ساله چی داره؟؟؟ در موردشم یه

چیزهایی شنیدم . اما یه جورایی حس میکنم حس میکنم . عشقی که خدا به انسان میده احتاجی به

دلیل نداره حتی احتیاجی به دونستن آخرشم نداره. نمیخوام بگم این عشقو خدا داده. نه.میدونم خدا

این عشقو نداده اما حمیدو سر راه من گذاشت تا یه چیزو بهم بفهمونه. این شبها هم که میرم تو

جلسه ی حمید یه چیزی را میخواد به من بگه که من.... .

نگاه کردن به حمید راحته حرف زدن باهاشم برای بعضی ها راحته اما برای من... . اما شما میدونید

حرف من چیه ؟؟؟ حرف من دردمه درد هم سر نداره.کار من از احوال پرسی گذشته.میترسم میترسم از

اون روزی که حتی حرف زدن با حمید هم نتونه کاری برام بکنه.

--------------------------------------------------------------------

در مورد اینکه یکی از دوستان گفت که نمیتونم درک کنم چرا فقط یه بار میخوای باهاش حرف بزنی؟

ماجرای من مثل قصه ی کربلاس همه از خدا میخواند فقط یه بار فقط یه بار برن کربلا درسته؟؟؟؟

خوب چرا یه بار؟؟؟؟

آخر این داستان را اگه میخواهید بدونید قصه ی لیلی و مجنون را بخونید.

سر نوشت مجنون سرنوشت منه.اما چی میشد تو عمرم اصلا کسی را به اسم حمید رضا علیمی

نمیشناختم.یا اصلا بهتره بگم دینی را به اسم اسلام نمیشناختم.اما با خودم میگم اشکال نداره

یه روزی یه روزی شاید شاید به آرزوم برسم. به قول حمید(میشه این آرزو تو دل نمونه؟؟؟؟)

دوست دارم شبی در نگاهی به تو جان دهم دوست دارم

خود ائمه گفتند هر چی را از ما بخواهید بهتون میدیم اما بخواهید.

به امید روزی که .............

به امید نا امیدی.

********احتمالا تا چند وقت نتونم درد دل بزارم ببخشید**********



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سید مهدی ( چهارشنبه 85/8/3 :: ساعت 10:36 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ


[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 8
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 15155
» درباره من

حمید رضا علیمی

» آرشیو مطالب
پاییز 1385

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
سید مهدی

» صفحات اختصاصی

» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب